- ز دست برگرفتن (دَ)
کشتن. از دست دادن. در شرفنامه آمده: ز دست بر گیرم، یعنی بکشم:
بخشم گفتی زودت ز دست برگیرم
چه گویمت که بدستت در است و بتوانی.
ظهیر فاریابی.
از دست برگرفتن. نیست و نابود کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به از دست برگرفتن شود
بخشم گفتی زودت ز دست برگیرم
چه گویمت که بدستت در است و بتوانی.
ظهیر فاریابی.
از دست برگرفتن. نیست و نابود کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به از دست برگرفتن شود
